الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید (کتاب)جوهرالنَّضید فی شرح منطقالتجرید، کتابی در منطق به عربی، تألیف علامه حلی ، در شرحِ بخش منطق کتاب تجرید خواجهنصیرالدین طوسی میباشد. فهرست مندرجات۲ - فصول منطق تجرید ۳ - ویژگیهای الجوهرالنّضید ۴ - نحوه نگارش منطق تجرید ۵ - نحوه شرح منطق تجرید ۶ - منطق تجرید بعنوان متون آموزشی ۷ - منطق تجرید از رایجترین متون درسی منطق ۸ - تفاوت الجوهرالنّضید با دیگر آثار منطقی علامه حلّی ۹ - اختلاف نظر علامه با خواجه نصیرالدینطوسی ۱۰ - نظریات علامه حلّی در الجوهرالنّضید ۱۱ - چاپ الجوهرالنّضید ۱۲ - پانویس ۱۳ - منبع ۱ - منطق تجریدمنطق تجرید یک دوره کامل و بسیار مختصر در منطق است و علامه حلّی بهسبب همین اختصار ــ که موجب دشواری در فهم عبارات آن شده ــ و نیز به جهت احتوای کتاب بر مباحث ارزنده، به شرح آن پرداخته است. [۱]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، ج۱، ص ۷، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۸۴ ش.
۲ - فصول منطق تجریدمنطق تجرید و شرح آن (الجوهرالنّضید) مشتمل بر نُه فصل است: ۱) در باره مدخل منطق، شامل مباحثی از قبیل دلالت الفاظ، اقسام حمل و کلیات خمس ؛ ۲) در باره مقولات، که در آن از اقسام تقدم و تأخر نیز بحث میشود؛ ۳) در باره قضایا، شامل مباحثی در باره اجزای قضیه، اقسام آن، مناط صدق در قضایا، تلازم شرطیات، جهات قضایا، تناقض و عکس؛ ۴) در باره قیاس ، که از مباحثی همچون اقسام قیاس، اشکال چهارگانه قیاس اقترانی ، شرایط انتاج آن، قیاس اقترانی شرطی ، قیاس استثنایی و لواحق آن بحث میکند؛ ۵) برهان وحد ، که در آن اقسام «مطالب» (پرسشهای سه گانه ما، هل و لِمَ)، مبادی برهان، شرایط مقدمات برهان، احوال علوم، اقسام حد و مشارکت حد و برهان مطرح میشود؛ ۶) جدل ، شامل مباحثی چون مبادی جدل، مادّه و صورت و مواضع آن؛ ۷) مغالطه ، که در آن مواد مغالطه و اسباب آن بیان میشود؛ ۸) در باره خطابه ؛ ۹) شعر . ۳ - ویژگیهای الجوهرالنّضیدالجوهرالنّضید به سبک «قال» و «اقول» نگاشته شده و دارای ویژگیهای شروح انتقادی، تحلیلی و توضیحی است. نویسنده آن از اقوال بزرگان فن منطق ، همانند ارسطو [۲]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، ج۱، ص ۳۵۲، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۸۴ ش.
[۳]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، ج۱، ص ۳۹۸، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۸۴ ش.
[۴]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، ج۱، ص ۴۰۶، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۸۴ ش.
[۵]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، ج۱، ص ۴۳۸، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۸۴ ش.
و ابنسینا ، [۶]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، ج۱، ص ۳۸ـ۳۹، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۸۴ ش.
[۷]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، ج۱، ص ۵۹، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۸۴ ش.
[۸]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، ج۱، ص ۶۲، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۸۴ ش.
[۹]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، ج۱، ص ۲۵۱، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۸۴ ش.
استفاده کرده و در برخی موارد [۱۰]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، ج۱، ص ۳۳، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۸۴ ش.
[۱۱]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، ج۱، ص ۴۴، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۸۴ ش.
[۱۲]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، ج۱، ص ۵۰، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۸۴ ش.
[۱۳]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، ج۱، ص ۶۸، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۸۴ ش.
[۱۴]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، ج۱، ص ۳۰۰، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۸۴ ش.
خواننده را به کتاب الاسرارالخفیه (اثر دیگری از علامه حلّی) ارجاع داده است. ۴ - نحوه نگارش منطق تجریدخواجهنصیرالدین طوسی منطق تجرید را مطابق با ساختار بخش منطق کتاب شفاء ابنسینا و به روش ارسطویی نگاشته و از اینرو، در آن به بحث در باره مقولات پرداخته و دلیل این کار را نیاز منطقی به بحث مقولات در مباحث حدود و اکتساب آن دانسته است. [۱۵]
ابنسینا، الاشارات و التنبیهات، ج ۱، ص ۸۳ ـ۸۴، معالشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطبالدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
۵ - نحوه شرح منطق تجریدعلامه حلّی نیز، به تبعیت از او، در الجوهرالنّضید [۱۶]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، ص ۴۹ـ۶۴، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۸۴ ش.
مقولات را شرح کرده و از صناعات خمس به تفصیل سخن گفته و حد و رسم را در بخش فن برهان مطرح کرده است، در حالی که در آثار منطقی دیگرش (مانند بخش منطق الاسرار الخفیه، و القواعدالجَلیه)، به پیروی از روش ابوعلیسینا در منطق اشارات ، بحث مقولات را از مباحث فلسفی دانسته و آن را از منطق به فلسفه منتقل کرده است [۱۷]
ابنسینا، الشفاء، المنطق، ج ۱، فن ۲، مقدمه مدکور، ص ۸، الفنالثانی: المقولات، چاپ ابراهیم مدکور و دیگران، قاهره ۱۳۷۸/۱۹۵۹، چاپ افست قم ۱۴۰۵.
[۱۸]
حسن ملکشاهی، ترجمه و شرح اشارات و تنبیهات ابنسینا، ج ۲، ص ۱۹ـ۲۰، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش.
. وی از صناعات خمس تنها به طرح برهان و مغالطه اکتفا کرده و پس از طرح کلیات خمس، حد و رسم را از فن برهان به مبحث تصورات منتقل کرده است. بن ابراین، باب معرِّف (مباحث مربوط به تعریف) را قبل از باب حجت (مباحث مربوط به استدلال) آورده است [۱۹]
حسن ملکشاهی، ترجمه و شرح اشارات و تنبیهات ابنسینا، ج ۲، ص ۲۲، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش.
. ۶ - منطق تجرید بعنوان متون آموزشیایجاز ، اشتمال بر تمامی بخشها و ابواب منطق، و اجتناب از طرح آرای گوناگون بهطور گسترده، موجب گردید که منطق تجرید، به منزله متن آموزشی مناسب، مورد توجه قرار گیرد، چنانکه متأخران در کتابهای آموزشی خود دقیقاً مطالبی را از آن نقل کردهاند. [۲۰]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، التنقیح فی المنطق، ج۱، ص ۵۳، چاپ غلامرضا یاسیپور، تهران ۱۳۷۸ ش.
۷ - منطق تجرید از رایجترین متون درسی منطقوجود نسخههای متعدد الجوهرالنّضید [۲۱]
احمد حسینی اشکوری، فهرست نسخههای خطی کتابخانه عمومی حضرت آیه اللّه العظمی مرعشی نجفی، ج ۱، ص ۱۵۳، قم ۱۳۵۴ـ۱۳۷۶ ش.
[۲۲]
احمد حسینی اشکوری، فهرست نسخههای خطی کتابخانه عمومی حضرت آیه اللّه العظمی مرعشی نجفی، ج ۱۲، ص ۲۶۸، قم ۱۳۵۴ـ۱۳۷۶ ش.
[۲۳]
احمد حسینی اشکوری، فهرست نسخههای خطی کتابخانه عمومی حضرت آیه اللّه العظمی مرعشی نجفی، ج ۱۵، ص ۲۹۳، قم ۱۳۵۴ـ۱۳۷۶ ش.
[۲۴]
محمود فاضل، فهرست نسخههای خطی کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد، ج ۱، ص ۸۱، ج ۱، مشهد ۱۳۵۵ ش.
[۲۵]
محمدباقر حجتی، فهرست نسخههای خطی کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران، ج۱، ص۵۱۰، تهران۱۳۴۵ ش.
[۲۶]
ابوالفضل عربزاده، فهرست نسخههای خطی کتابخانه آیه اللّه العظمی گلپایگانی، ج۱، ص ۲۳۱، قم ۱۳۷۸ ش.
[۲۷]
مهدی ولائی، فهرست کتب خطی کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی، ج ۱۱، ص ۴۳۹ـ۴۴۰، ج ۱۱، مشهد ۱۳۶۴ ش.
و نیز چاپهای مکرر آن. نشان میدهد که این کتاب یکی از رایجترین متون درسی منطق بوده و حکیمان متأخر و مدرسان معاصر نیز از آن استقبال شایانی کردهاند. ۸ - تفاوت الجوهرالنّضید با دیگر آثار منطقی علامه حلّیالجوهرالنّضید از جهاتی با دیگر آثار منطقی علامه حلّی (مستقل یا غیرمستقل) متفاوت است، از جمله اینکه چون تفصیل زیاد و اجمال بیش از حد ندارد، از دیگر آثار منطقی علامه حلّی ممتاز و متمایز است. [۲۸]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، ج۱، ص ۱۴، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۸۴ ش.
علامه حلّی در الجوهرالنّضید مباحثی مانند نسبتهای چهارگانه بین مفاهیم، کلی طبیعی، کلی منطقی و کلیعقلی، قضایای سهگانه ( خارجیه ، ذهنیه ، حقیقیه ) و تحلیل ساختار معنایی قضیه (تحقیق محصورات) را مطرح نکرده، اما در القواعدالجَلیه [۲۹]
حسن بن یوسف علامه حلّی، القواعدالجلیه فی شرح الرساله الشمسیه، ج۱، ص ۲۲۲ـ۲۲۴، چاپ فارس حسون تبریزیان، قم ۱۴۱۷.
[۳۰]
حسن بن یوسف علامه حلّی، القواعدالجلیه فی شرح الرساله الشمسیه،ص۲۵۴-۲۵۵ چاپ فارس حسون تبریزیان، قم ۱۴۱۷.
و الاسرار الخَفیه [۳۱]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الاسرار الخفیه فیالعلوم العقلیه، ج۱، ص ۲۳ ـ ۲۴، قم ۱۳۷۹ ش.
[۳۲]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الاسرار الخفیه فیالعلوم العقلیه، ج۱، ص ۶۱ـ۶۳، قم ۱۳۷۹ ش.
آنها را آورده است. همچنین مباحثی همچون مقولات و تناقض در شرطیات را در الجوهرالنّضید [۳۳]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، ص ۴۹ـ۶۴، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۸۴ ش.
[۳۴]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، ص۱۳۴، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۸۴ ش.
مطرح کرده، اما در سایر آثار منطقیاش آنها را ذکر نکرده است. در منطق تجرید از ماهیت منطق و موضوع آن بحث نشده، ۹ - اختلاف نظر علامه با خواجه نصیرالدینطوسیاما شارح در الجوهرالنّضید [۳۵]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، ص ۲۲، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۸۴ ش.
بهطور مختصر به بیان آن پرداخته است. علامه حلّی در این اثر برخلاف نظر خواجه، به این موارد قائل است:۱) قضایای طبیعیه در زمره قضایای مهمله نیستند. خواجه نصیرالدینطوسی چون قضایای طبیعیه را مستقل از قضایای مهمله ندانسته، در منطق تجرید از آنها نامی نبرده است. علامه حلّی [۳۶]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، ص ۹۶، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۸۴ ش.
علاوه بر قضیه طبیعیه در باره قضیه عامه نیز سخن گفته است و طرح آن از نوآوریهای وی به شمار میآید. گفتنی است آنچه را که کاتبی قزوینی، متکلم و منطقدان (متوفی ۴۹۳)، [۳۷]
علی بن عمر کاتبی قزوینی، الرساله الشمسیه، ج۱، ص ۲۵۱ـ۲۵۲، ضمن القواعد الجلیه فی شرح الرساله الشمسیه از حسن بن یوسف علامه حلّی، همان.
قضیه طبیعیه تلقی کرده، علامه حلّی [۳۸]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، ص ۹۶، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۸۴ ش.
قضیه عامه دانسته است. ۲) در قضایای شخصیه تضاد قابل تحقق است. [۳۹]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، ص۱۲۶، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۸۴ ش.
۳) نفی اخذ علل در حدود. [۴۰]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، ص۳۴۳، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۸۴ ش.
۴) نتایج قیاس مشتمل بر دو مقدمه منفصله مانعه الجمع است. [۴۱]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، ص۲۵۰، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۸۴ ش.
۵) دلالت لفظ بر معنا تابع اراده و قصد گوینده نیست [۴۲]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، ص ۲۶، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۸۴ ش.
[۴۳]
حسن بن یوسف علامه حلّی، القواعدالجلیه فی شرح الرساله الشمسیه، ج۱، ص ۱۹۶، چاپ فارس حسون تبریزیان، قم ۱۴۱۷.
۶) نفی شرطِ تعلقِ ایجاب و سلب، به لزوم و شرطِ صدقِ مقدّم، در سالبه اتفاقیه، در تلازم شرطیات [۴۴]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، ج۱، ص ۸۸ ـ۸۹، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۸۴ ش.
۷) نحوه ترتیب مطالب (پرسشهای ما، هل، لِمَ). [۴۵]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، ج۱، ص ۳۰۸، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۸۴ ش.
۱۰ - نظریات علامه حلّی در الجوهرالنّضیدعلامه حلّی در الجوهرالنّضید همچنین بر خلاف آرای منطقی برخی از اندیشمندان [۴۶]
ابنسینا، النجاه منالغرق فی بحر الضلالات، ج۱، ص ۲۷ـ ۲۸، چاپ محمد تقی دانشپژوه، تهران ۱۳۶۴ ش.
[۴۷]
بهمنیار بن مرزبان، التحصیل، ج۱، ص ۵۵، چاپ مرتضی مطهری، تهران ۱۳۷۵ ش.
[۴۸]
علی بن عمر کاتبی قزوینی، الرساله الشمسیه، ج۱، ص ۲۵۷، ضمن القواعد الجلیه فی شرح الرساله الشمسیه از حسن بن یوسف علامه حلّی، همان.
نظریاتی دارد که برخی از آنها عبارتاند از:اعم بودن سالبه نسبت به موجبه معدوله، اعتباری است نه بر حسب موضوع [۴۹]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، ج۱، ص ۹۵، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۸۴ ش.
[۵۰]
حسن بن یوسف علامه حلّی، القواعدالجلیه فی شرح الرساله الشمسیه، ج۱، ص ۲۵۸، چاپ فارس حسون تبریزیان، قم ۱۴۱۷.
[۵۱]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمه المتعالیه فیالاسفار العقلیه الاربعه، سفر ۱، ج ۱، ص۳۷۰ـ ۳۷۲، بیروت ۱۹۸۱.
؛ با این بیان که تفاوت قضیه موجبه و سالبه در باب موضوع و اخصیت موجبه از سالبه بدینسبب است که در سالبه میتوانیم از موضوع غیرثابت از آن جهت که غیرثابت است، امری را سلب کنیم، اما قضیه موجبه ــ اگرچه میتواند موضوع ثابت داشته باشد ــ نمیتوان بر موضوع ثابت یا غیرثابت از آن جهت که غیرثابت است حکمی نمود بلکه از آن جهت که ثابت است ــ اگرچه این ثبوت ذهنی باشد ــ حکمپذیر است. بنابراین، اعمّیت سالبه به اعتبار حیثیت است نه به اعتبار وجود یا عدم موضوع. ۲) همه شرایط هشت گانه تناقض، متعلق به موضوع و محمول است و ارجاع برخی شروط به موضوع و اختصاص بعضی دیگر به محمولْ باطل است. [۵۲]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، ج۱، ص ۱۲۴ـ ۱۲۵، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۸۴ ش.
[۵۳]
حسن بن یوسف علامه حلّی، القواعدالجلیه فی شرح الرساله الشمسیه، ج۱، ص۲۹۰ـ۲۹۲، چاپ فارس حسون تبریزیان، قم ۱۴۱۷.
علامه حلّی [۵۴]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، ص ۳۳۷، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۸۴ ش.
همانند خواجهنصیر طوسی و ابنسینا [۵۵]
ابنسینا، الاشارات و التنبیهات، ج ۱، ص ۹۵، معالشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطبالدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
از ذکر لفظ «کوتاه» در تعریف حد ( گفتار کوتاه دالّ بر ماهیت شیء) انتقاد و آن را حذف کرده است و بر خلاف بوعلی، [۵۶]
ابنسینا، الاشارات و التنبیهات، ج ۱، ص ۹۵، معالشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطبالدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
برای رفع ابهام از واژه «دالّ» و ارائه تعریفی مانع برای حد، قید بالذات را به تعریف حد افزوده است. ۳) موضوع منطق معقولات ثانیه است. [۵۷]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، ج۱، ص ۲۲، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۸۴ ش.
وی در اینجا هیچ قیدی برای معقولات ثانیه قائل نشده، در حالیکه ابنسینا [۵۸]
ابنسینا، التعلیقات، ج۱، ص ۱۶۷ـ ۱۶۸، چاپ عبدالرحمان بدوی، قم ۱۴۰۴.
معقولات ثانیه را، مشروط به اینکه ما را از معلوم به مجهول هدایت کنند، موضوع منطق دانسته است. برخی بر نظر علامه حلّی و همفکرانش در این باره اشکال وارد کردهاند. [۵۹]
هادی بن مهدی سبزواری، شرحالمنظومه، ج ۱، ص۶۰ـ۶۲، چاپ حسن حسنزاده آملی، تهران ۱۴۱۶ـ۱۴۲۲.
علامه حلّی [۶۰]
حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، ص ۵۷، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۸۴ ش.
در مباحث فلسفیای که بهتبع بحث مقولات در الجوهرالنّضید مطرح میشود، حرکت در جوهر را انکار کرده است. ۱۱ - چاپ الجوهرالنّضیدالجوهرالنّضید، بر اساس نسخههای متعدد و با توضیحات فارسی محسن بیدارفر، در ۱۳۸۱ و ۱۳۸۴ ش در قم به چاپ رسید [۶۱]
آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج ۵، ص۲۹۰.
[۶۲]
محسن کدیور و محمد نوری، مأخذ شناسیعلوم عقلی: منابع چاپی علوم عقلی از ابتداء تا ۱۳۷۵، ج ۲، ص ۱۵۶۹، تهران ۱۳۷۹ ش.
منوچهر صانعی درهبیدی آن را به فارسی ترجمه و در ۱۳۷۰ ش در تهران چاپ کرد. منابع: (۱) آقابزرگ طهرانی، الذریعه. (۲) آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلامالشیعه: احیاء الداثر منالقرن العاشر، چاپ علی نقی منزوی، تهران ۱۳۶۶ ش. (۳) ابنسینا، الاشارات و التنبیهات، معالشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطبالدین رازی، تهران ۱۴۰۳. (۴) ابنسینا، التعلیقات، چاپ عبدالرحمان بدوی، قم ۱۴۰۴. (۵) ابنسینا، الشفاء، المنطق، ج ۱، الفنالثانی: المقولات، چاپ ابراهیم مدکور و دیگران، قاهره ۱۳۷۸/۱۹۵۹، چاپ افست قم ۱۴۰۵. (۶) ابنسینا، النجاه منالغرق فی بحر الضلالات، چاپ محمد تقی دانشپژوه، تهران ۱۳۶۴ ش. (۷) حسن امین، مستدرکات اعیان الشیعه، بیروت ۱۴۰۸ـ ۱۴۱۶/ ۱۹۸۷ـ۱۹۹۶. (۸) محسن امین، اعیان الشیعه، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۹) بهمنیار بن مرزبان، التحصیل، چاپ مرتضی مطهری، تهران ۱۳۷۵ ش. (۱۰) محمدباقر حجتی، فهرست نسخههای خطی کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران، تهران۱۳۴۵ ش. (۱۱) احمد حسینی اشکوری، فهرست نسخههای خطی کتابخانه عمومی حضرت آیه اللّه العظمی مرعشی نجفی، قم ۱۳۵۴ـ۱۳۷۶ ش. (۱۲) هادی بن مهدی سبزواری، شرحالمنظومه، چاپ حسن حسنزاده آملی، تهران ۱۴۱۶ـ۱۴۲۲. (۱۳) محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، التنقیح فی المنطق، چاپ غلامرضا یاسیپور، تهران ۱۳۷۸ ش. (۱۴) محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمه المتعالیه فیالاسفار العقلیه الاربعه، بیروت۱۹۸۱. (۱۵) ابوالفضل عربزاده، فهرست نسخههای خطی کتابخانه آیه اللّه العظمی گلپایگانی، قم ۱۳۷۸ ش؛ (۱۶) حسن بن یوسف علامه حلّی، الاسرار الخفیه فیالعلوم العقلیه، قم ۱۳۷۹ ش. (۱۷) حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، (قم) ۱۳۶۳ ش. (۱۸) حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۸۴ ش. (۱۹) حسن بن یوسف علامه حلّی، القواعدالجلیه فی شرح الرساله الشمسیه، چاپ فارس حسون تبریزیان، قم ۱۴۱۷. (۲۰) محمود فاضل، فهرست نسخههای خطی کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد، ج ۱، مشهد ۱۳۵۵ ش. (۲۱) علی بن عمر کاتبی قزوینی، الرساله الشمسیه، ضمن القواعد الجلیه فی شرح الرساله الشمسیه از حسن بن یوسف علامه حلّی، همان. (۲۲) محسن كدیور و محمد نوری، مأخذ شناسیعلوم عقلی: منابع چاپی علوم عقلی از ابتداء تا ۱۳۷۵، تهران ۱۳۷۹ ش؛ (۲۳) حسن ملکشاهی، ترجمه و شرح اشارات و تنبیهات ابنسینا، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش؛ (۲۴) مهدی ولائی، فهرست کتب خطی کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی، ج ۱۱، مشهد ۱۳۶۴ ش. ۱۲ - پانویس
۱۳ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید»، شماره۵۲۲۶. |